فوز

برای ما رضای او

 

 

دروغ

 

دروغ از جمله گناهان كبيره، بلكه زشت ترين گناهان و خبيث ترين آنها است. صفتي است كه انسان را در ديده ها خوار، و در نظرها بيوقع و بي ارزش مي سازد. و سرمايه خجالت و شرمندگي، و باعث دل شكستگي و رنج و اندوه مي گردد. سبب و اساس ريختن آبرو در نزد خلق خدا، و باعث سياه روئي دنيا و آخرت است. و آيات در مذمّت اين صفت بسيار، و احاديث در نكوهش آن بي شمار است.

 

 

خداوند كريم مي فرمايد: « إنَّما يَفْتَرِي الْدروغ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ» يعني: «اين است و جز اين نيست كه: به دروغ، افترا مي بندند كساني كه ايمان به خدا ندارند». حضرت پيغمبر - صلّي اللّه عليه و آله - فرمود كه: «هرگاه مؤمني بدون عذر شرعي، دروغ بگويد، هفتاد هزار فرشته بر او لعنت مي كنند. و از دل او تعفّن و گندي بلند مي شود و ميرود تا به عرش ميرسد. و خداي - تعالي - به سبب آن دروغ، گناه هفتاد زنا بر او مينويسد، كه آسانترين آنها زنائي باشد كه با مادر خود كرده باشد». و از آن سرور پرسيدند كه: «آيا ممكن است مؤمن، ترسو باشد؟ فرمودند: بلي. عرض كردند: ممكن است مومن بخيل باشد؟ فرمود: بلي. عرض شد كه: ممكن است مومن دروغگو باشد؟ فرمود: نه». و فرمود كه: «دروغ، رزق و روزي آدمي را كم مي كند». 

 




ادامه مطلب

طبقه بندی: قرآنی روایات و احادیث  

پنج شنبه 2 شهريور 1391 |

ستونهاي غيرمرئي آسمان

 خداي بزرگ در آيه ی دوم سوره مباركه رعد مي‌فرمايد:

{اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا}

«خداوند ذاتي است كه آسمانها را بدون ستونهايي كه شما آنها را ببينيد، برافراشت»

اين آيه کریمه با نحوه نگرش قدما به آسمانها مطابقت دارد؛ زيرا مردم قديم بالاي سر خود دنياي بزرگي را مشاهده مي‌كردند كه به خودي خود بر پاست و هيچگونه پايه و ستوني هم ندارد. امروز در عصر جديد نيز ملاحظه مي‌كنيم كه مردم زمان ما تفسير مشاهدات خود را در اين آيه مباركه مي‌توانند يافت؛ مشاهداتي كه از يك سو نشان‌دهنده اين امر است كه اجرام آسماني ظاهراً بدون هيچ ستوني در فضاي بي‌نهايت بر پا مي‌باشند، اما از سوي ديگر براي آنها ستونهاي غير مرئي وجود دارد كه اين ستونها در قانون جاذبه تمثيل و تعريف مي‌شوند.

آري! در واقع اين نيروي عظيم جاذبه است كه به اجرام آسماني كمك مي‌كند تا در جغرافياي معين خود باقي مانده و در مدارهايي منظم سير نمايند.

اگر دقّت كنيم، تعبير قرآن از قانون جاذبه به «ستونهاي غيرمرئي» تعبير معجزانه‌اي است؛ چه اگر قرآن كريم كتاب پروردگار بزرگ نمي‌بود، در آن صورت هزار و چهارصد سال قبل كه هيچ انساني در روي زمين به وجود ستوني براي اجرام آسماني معتقد نبود و حتي هيچ نظريّه‌اي هم در اين رابطه وجود نداشت، ديگر به ذكر جمله «بِغَيرِ عَمَداٍ تَرَونَهَا» كه براي مخاطبان قرآن در عصر بعثت، معني و مفهوم خاصي را به همراه نداشت، هيچ لزومي احساس نمي‌شد. اما از آنجا كه قرآن كريم تنها كتاب عصر بعثت نيست، بلكه كتاب معجز پروردگار تا يوم القيامه است بنابراين، تعابير علمي به كار گرفته شده در آن نيز تا روز قيامت كارآيي خود را محفوظ نگه مي‌دارند.



طبقه بندی: قرآنی  
برچسب ها: ستونهاي آسمان 

دو شنبه 3 خرداد 1391 |

استعمالات واژه «الحکمه» در قرآن

کلمه‌ي حکمت در نصوص دینی بر مواردی اطلاق شده که معنی سابق در آنها باشد:

یک جا مراد از آن کتب آسمانی از جمله قرآن، انجیل و غیره است.

و جای دیگر مراد از آن نبوت، هدایت، رشد، عدالت، علم، حلم و تفقه است (1)

موعظه حسنه (به شیوه خوب):

در تعریف گذشته از حکمت ملاحظه می‌شود که موعظه به شیوه نیک و جدال به بهترین شیوه از بارزترین مصادیق داخل در مفهوم حکمت هستند ولی برای تعریف و توضیح بیشتر شایسته است که به صورت خاص ذکر شوند زیرا آیه در صدد بسط و تفصیل مفهوم حکمت است و لذا این دو مصداق را بصورت خاص ذکر کرده: «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»(2).

به وسيلهء حكمت به سوي راه پروردگارت دعوت كن، و به وسيلهء اندرزهاي نيكو، و با آنها (مخالفان) به طريقي كه نيكوتر است به مناظره پرداز.

و از آنجا که دو تعبیر «الموعظة الحسنة» و «جادلهم بالتی هی أحسن» داخل در مفهوم حکمت هستند، عطف آنها بر حکمت از باب عطف خاص بر عام می‌باشد.

و اصل در موعظه به نیکی این است که گفتاری باشد که روان مخاطب را نرم و آماده انجام افعال نیک و اجابت دعوت داعی گرداند.

و موعظه؛ تشویق و ترهیب و هشدار و بشارت را در بر می‌گیرد. و به همین دلیل ابن عطیه گفته است: «الموعظة الحسنة»، ترساندن و امیدوار کردن و لطف کردن به انسان است، به گونه‌ی که او را بزرگ بشماری و کاری کنی که فضائل را پذیرا باشد(3).

زمخشری به یک معنی لطیف و ظریف در آن اشاره می‌کند، آنجا که می‌گوید: «الموعظة الحسنة» آن است که قصد نصیحت و نفع رسانی بر مخاطب پوشیده نماند.

و خلاصه اینکه مراد از آن: یادآوری خیر و نیکی است که بوسیله آن قلب نرم می‌گردد(4).

و این اشاره زیبایی است که اهل علم در وصف موعظه به شیوه نیک بیان کرده‌اند که در دعوت به حکمت نیست. و گفته‌اند: موعظه به «شیوه نیک» مقید شده در حالی که حکمت مقید نشده و بصورت مطلق ذکر شده به این علت که حکمت تعلیم جویندگان کمال است توسط معلمی که به تعلیم دانش‌‌آموزانش اهتمام می‌ورزد و بنابراین جز شیوه نیک و پسندیده نمی‌تواند داشته باشد و نیازی به تنبیه ندارد تا حَسَن [و شیوه نیک] بودن معنی پیدا کند.

ولی از آنجا که در «الموعظة الحسنة» غالبا مراد بازداشتن مخاطب از ارتکاب اعمال ناپسند و افتادن در آن می‌باشد، لذا احتمال دارد که یک درشتی و گستاخی از جانب واعظ و یا یک دلشکستگی در دل مخاطب ایجاد شود [و لذا مقید شده به (شیوة نیک)].

و یکی از شیوه‌های نیک موعظه نرمی در سخن و تشویق مخاطب به نیکی است: «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى. فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»(5).

به سوی فرعون بروید چرا که او طغيان و سرکشی کرده است * با سخن نرم با او سخن بگوييد، شايد متذكر شود يا از خدا بترسد.

--------

پی نوشت ها:

1- لسان العرب، 12/140 142. المعجم الوسیط، 1/90. القاموس المحیط، 4/98.

2- سوره نحل : آیه 125.

3- التعریفات، ص 132.

4- البحر المحیط، 5/549.

5- سوره طه : آیات 43 و 44.

بر گرفته از کتاب حكمت در دعوت و تبليغ 



طبقه بندی: قرآنی  

دو شنبه 20 تير 1391 |

ديدگاه علمي تغذيه در اسلام/ (فلينظر الانسان الي طعامه)

در اسلام مطالب بسياري درباره غذا و تغذيه موجود است که چون بررسي علمي در آنها به عمل نيامده، بعضي را اين تصور پيش مي آيد که نيروهاي ذخيره شده نزد اسلام فقط براي صفاي روح و تغذيه روان به مصرف رسيده و غذاشناسي اسلامي نمي تواند در ميان کتابهاي علمي غذايي جايي براي خود باز کند! و حال آنکه چنين نيست! و ما در اين مقاله و مقالات آينده برآنيم که با وجود عدم توانايي و دانايي در مقابل بيکران دانايي و توانايي خالق انسان، اندکي را از لابه لاي کتابها و... و با توجه به آيات و روايات، اندکي در اين وادي قدمي برداريم و در ادامه در ماه مبارک رمضان درباره فلسفه روزه نيز مطالبي چند برصفحه آوريم؛

پس از ستايش خداي متعال و درود بر نبي گرامي اسلام بايد بگوييم در بدن انسان دستگاهي قرار گرفته که خود دنيايي عظيم است چنان که حضرت علي(ع) درباره انسان فرموده که: اتزعم انک جرم صغير و فيک انطوي العالم الاکبر و انت الکتاب المبين...

چه بسيار بزرگ و شگفت انگيز مي باشد آنچه را دستگاه آفرينش در ساختمان بدن آدمي بويژه در دستگاه گوارشش قرار داده است.

ناف: سوراخ نيم بسته اي، اولين حفره اي که حيات از آن وارد مي شد يعني به جاي دهان راه تغذيه و ورود عامل بقاي حيات (غذا) بود.

محلي که مادر آنچه را براي نوزاد سود دارد از آن وارد مي کند و هر چيز که زيان آور است از آن خارج مي کند. پشت و بالاي ناف- شکم-دستگاه گوارش و عضو هاضمه شناخته شده، دستگاهي است که طب در شناسايي آن از هر عضو ديگري براي درمان، عقب ماندگي بيشتري نشان داده است. نبي اکرم(ص) و همه دانشمندان متخصص آن را طليعه دار و مبدا و خانه تمام بيماري ها مي دانند (المعده راس کل داء)، (المعده بيت کل داء.)

با تغيير دادن ماهيت آنچه به آن (معده)مي توان وارد کرد دخل و تصرف در صفات و اخلاق مي توان نمود!

با اندکي زعفران خنديد! با خوشه اي انگور شادمان گرديد! به وسيله دانه هايي از عدس ترشحاتي از بدن بويژه اشک را زياد نمود و...

آيا تا به حال چنين تصوري برايتان پيش آمد که فکر کنيد آب در عين حال که مرطوب مي کند از رطوبت جلوگيري کند يا آتش در آن واحد که مي سوزاند مانع از سوختن شود! ولي در دستگاه گوارش مي بينيم چنين وضع ظاهر متضادي هم هست!

اسيد معده با آنکه بايد بر قطعه اي از جدار معده سفت و سخت گاوي را که بلعيده ايم اثر کند بر جدار معده ظريف آدمي نبايد کوچکترين آزاري برساند.

اينکه نبي گرامي فرمود: معده سر تمام بيماري هاست، زيرا معده گيرنده است و اولين ظرفي است که براي ادامه حيات بر آنچه ريخته مي شود فعاليت آغاز مي کند!

اين ظرف (معده) به قدري مورد احترام است که پروردگار دوست مي دارد آنجا که ظرف به دوستانش تعلق دارد هميشه از پاکيزه ها و سازگارها پر شود!

(والطيبات من الرزق قل هي الذين آمنوا) (سوره اعراف)

غذاي خوب و رزق طيب را پروردگار براي مومنين مي خواهد.

توجه اسلام به مطالب غذايي

اسلام نه تنها با خوردن و لذت بردن از غذاهاي خوب وسازگار مخالف نيست بلکه با اختصاص دادن آن به مومنين چنين تغذيه اي را مورد ترغيب قرارداده است.

(کلوا من طيبات ما رزقناکم و اشکروالله ان کنتم اياه تعبدون) (سوره بقره)

رزق و روزي هاي پاکيزه را براي خوردن برگزينيد و خدا را شکر کنيد اگر خداپرستيد.

مومنين بايد خوب بخورند، شکرگزاري کنند، خدا را عبادت نمايند، هدف اصلي آفرينش جن وانس براي عبادت است (و ما خلقت الجن و الانس الاليعبدون) (سوره ذاريات)

لذا خوب خوردن و شکرگزاري کردن قسمتي از عبادت مي باشد، مگر ممکن است خوب غذا خوردن عبادت نباشد و حال آنکه آنگاه که پروردگار مي خواهد پيامبران خود را آنچنان معرفي نمايد که حق معرفي دارند مي فرمايد آنها احتياج به غذا داشتند. (ما جعلناهم جسد الاياکلون الطعام) (سوره انبيا)

(لياکلون الطعام و يمشون في الاسواق) و مي خورند و در بازارها راه مي رفتند. (سوره فرقان)

به علاوه اطاعت از مفاد اين دستور به ظاهر کوچک قرآن؛ فلينظر الانسان الي طعامه

1)فلينظر الانسان الي طعامه:

مگر حسن انجام وظيفه و عبادت نيست؟ هست! انسان بايد نظر کند به طعامش بايد بگوييم که نظر و رويت هر دو ديدن است اما نظر يک ديدن و بررسي علمي است و حالات زير در قلمرو آن.

2) فلينظر الانسان الي طعامه:

بايد توجه داشت که اين غذا از چه راهي به دست آيد. حلال نه حرام، تا همه به يکديگر اعتماد داشته، در نتيجه امور اجتماعي بويژه بازرگاني به هرج و مرج نيفتد.

3) فلينظر الانسان الي طعامه:

بايد نظر کند اين غذا که از مواد چربي و قندي و سفيده اي درست شده چگونه بدل مايتحلل مي شود و در معده و روده اش چه مي کند و چرا او را از فساد و تباهي و لاغري نجات مي دهد و چه مي شود که يک قسمت از آن ناخن و يکجا مو و جايي به مصرف گوشت واستخوان مي رسد. خون مي شود. رگ و پي و چشم و گوش و.... مي شود. خلاصه اينکه مسلمان بايد بداند شرايطي به علم فيزيولوژي و معرفه الاعضاء وقوف حاصل کند.

4) فلينظر الانسان الي طعامه:

انسان بايد نگاه کند به غذايش يعني بايد هنگام غذا خوردن به خوراک خود چشم بدوزد تا به سوءهاضمه دچار نشود.

5) فلينظر الانسان الي طعامه:

به طعام نگاه کنيد تا مهمان ناراحت نشود و به رغبت مشغول خوردن باشد.

6) فلينظر الانسان الي طعامه:

به غذاي خود بنگريد تا هسته اي و مويي و اجزايي غيرقابل هضم در ميانش نباشد.

7) فلينظر الانسان الي طعامه:

بايد توجه داشته باشد آب و خاک و خورشيد چگونه در خدمت تهيه غذا دست کمک به يکديگر داده اند.

8) فلينظر الانسان الي طعامه:

به غذايتان بنگريد که گاه کمبود يک عنصر از آن (کلسيم) باعث تغيير شکل اندام مي شود، کار دختران را هنگام زايمان به جراحي مي کشاند و کمبود عناصر ديگر نيز هر کدام اثر مخصوصي بر بدن دارند!

9) فلينظر الانسان الي طعامه:

آيا غذايي که مي خورديد سبب طول عمر و شادابي است يا اثر سويي بر بدن دارد؟

10) فلينظر الانسان الي طعامه:

درباره موريانه نوشته اند که چون کمبود نفرات در يکي از قسمت ها (سرباز، انباردار، نظافت چي) مشاهده کند بادادن غذاي مخصوص همان عده به وجود مي آيند و امروز اين فرضيه مطرح است که آيا بشر مي تواند با غذا به دلخواه خود فرزنداني هوشيارتر و شجاع تر به وجود آورد؟ اما در اسلام اين موضوع حل شده و سابقه چهارده قرني دارد که انسان مي تواند با انتخاب بعضي از غذاها اوصاف بخصوصي براي فرزندان خود در نظر بگيرد و در بهداشت نسل خود سعي نمايد.

11) فلينظر الانسان الي طعامه:

آدمي را غدد کوچکي است که اثرات بزرگي دارند يکي از آنها تيروئيد است که اگر خوب کار نکند شخص کودن و خمود بوده، به گوشه نشيني و عزلت رغبت مي کند و به نظافت خود نمي پردازد و در نقاطي که آب و غذايشان يد ندارد اين ابتلاپيش مي آيد.

هر غده اي اثر مخصوصي داشته و اعمال چندي از بدن با آنهاست و چون مي توان بر هر کدام از غدد واعصاب به نوعي به وسيله غذاي مخصوصي اثري گذاشت لذا غذا اثر غيرقابل انکاري بر شخصيت و دگرگوني آن دارد.

خلق وخوي بي ارزش هيتلر را کارشناسان تغذيه و روانپزشکان از افراط در خوردن شيريني جات دانسته و در کتابهاي چندي که درباره زندگي وي نوشته اند مانند ظهور و سقوط رايش سوم و مذاکرات محرمانه هيتلر و... به علاقه بي حد و حصرش به شيريني اشاره گرديده است. مي دانيم رژيم قندي نامبرده ذخاير ويتامين گروه ويتامين هاي (ب) را از بين برده و در نتيجه با انهدام و عناصر آرام بخش اعصاب که قسمتي از آن ويتامين هاي گروه (ب) هستند شايد علت هيجان و ستيزه جويي وي بوده است.

12) فلينظر الانسان الي طعامه:

به غذاي خود بنگريد که اگر مي خواهيد بخنديد محرک آن در غذاست (با خوردن زعفران و...)، طالب اشک ريزش هستيد از آن (با خوردن عدس و...)، مي خواهيد غمتان برطرف شود (انگور شيرين و...)، مايليد روح شجاعت داشته باشيد (خربزه شيرين و...)

13) فلينظر الانسان الي طعامه:

به غذاي مخصوصا کودکتان بنگريد که اثر آن بر روحيه وي قطعي است. اگر مرتب غذاي حرام و نجس به او داده شود در اخلاق و صفاتش اثر بدي مي گذارد و لذا مي توان گفت تا حدي سعادت و شقاوت در انتخاب غذاست.

14) فلينظر الانسان الي طعامه:

به غذايتان بنگريد که اسلام و علم هر دو را عقيده است که در هنگام آبستني، خوردن غذاي مخصوص قيافه را تغيير مي دهد و حتي در مواردي به تغيير جنسيت اشاره شده است!

15) فلينظر الانسان الي طعامه:

امروز بعضي دردها را با غذا درمان مي کنند و در اروپا و آمريکا مراکزي به همين منظور وجود دارد و در قرآن است که همسر حضرت ابراهيم به فرشتگان گفت نازا هستم، اتفاقا سخن از خوردن گوشت گوساله اي که بريان شده بود به ميان آمد (باشد که علم دنياي آينده، چگونگي اثر گوشت گوساله را بر نازايي که علت مخصوصي دارد معين نمايد.)

16) فلينظر الانسان الي طعامه:

به غذايتان بنگريد از لحاظ کميت و کيفيت. توجه نماييد معده شما به اندازه چند دهان پر شده شما بايد فضا داشته باشد!

آيا حاضريد هرچه را بر يک سفره مي خوريد از نان، سوپ، کباب، برنج، دسر، شيريني و غيره همه را قبلابرداشته در ظرفي بريزيد چند دقيقه به آنها نگاه کنيد با ظرفيت معده تان بسنجيد و سپس مشغول خوردن شويد!

از لحاظ کيفيت نيز متوجه باشيد نسج معده خيلي ظريف و لطيف و زودرنج است! آيا با ادويه هاي زننده و الکل او را پر خواهيد نمود؟

17) فلينظر الانسان الي طعامه:

غذا در وضع چهره و زيبايي که خواسته همگاني است موثر مي باشد!

18) فلينظر الانسان الي طعامه:

در ميان همه خوبيها و نيکي ها آدمي سعي مي کند دو تا را مقدم بر همه انتخاب کند! تندرستي و زيبايي: و هر دو با غذا ارتباط دارند.

19) فلينظر الانسان الي طعامه:

آمار دقيقي نشان داده که 75 درصد مردم آمريکا که سنشان از پنجاه تجاوز مي کند به هفت يا هشت بيماري مبتلامي شوند که سرچشمه آن بي نظمي و آشفتگي در نوع غذاست يعني معده شان همان گونه که نبي گرامي فرمود، خانه همه دردهاست (المعده بيت کل داء.)

20) فلينظر الانسان الي طعامه:

گروهي از زيست شناسان آمريکا وابسته به مجمع تحقيقاتي دانشگاه رات جوس تحت سرپرستي دکتر جيمز ليت هام پس از دو سال زحمت دريافتند که بين رژيم غذايي انسان و غريزه جنسي وي رابطه انکارناپذيري وجود دارد و آزمايشات لابراتواري ثابت کرد که عقيده قدما درست بوده که اکثر ناتواني مردان و سردمزاجي زنان با نوع غذاي آنها بستگي دارد.

21) فلينظر الانسان الي طعامه:

به عقيده بعضي پزشکان حماقت و سفاهت علل تغذيه اي دارد و هم اکنون علم پزشکي به 22 مورد ناهماهنگي هاي مغزي پي برده که ريشه و عامل اصلي اش در تبديل و استحاله غيرعادي مواد غذايي نهفته است.

22) فلينظر الانسان الي طعامه:

شايد يک روزي دانشمندي بتواند از کودکان عادي مرداني بزرگ بسازد، همان طور که زنبورهاي عسل از يک تخم، به کمک غذاهاي مخصوصي که خود مي شناسند ملکه کندو را پرورش مي دهند.

23) به غذايت بنگر که:

روانشناسان مي گويند رغبت يا تنفر از بوي غذا يک حالت انفعال يا روحي دارد. دکتر لوئي مانک روانشناس معروف فرانسوي به سفره و غذاي مردم نگاه مي کند و مي گويد طرف چگونه آدمي است آيا خونسرد است يا ماجراجو! احساساتي است يا استقلال طلب.

24) به غذايت بنگر که:

زيرا لازم است بداند، چه بايد براي تهيه غذا به منزل آورد؟ چگونه بايد پخت؟ چگونه بايد خورد؟ چه وقت بايد خورد؟ کجا بايد خورد؟ با چه بايد خورد؟ با که بايد خورد؟ در چه بايد خورد؟ چه وضع بايد خورد؟ با چه عضوي بايد خورد؟ چه مقدار بايد خورد؟ و چه و چه...؟

25) به غذايت بنگر که:

ترشحات معده سه مرحله دارند: مرحله مغزي

مرحله معده اي

مرحله روده اي

در مرحله مغزي با ديدن، بوييدن، فکر کردن، چشيدن ترشح شروع مي شود و حتي ممکن است ترشح تا نيم ليتر هم برسد، در اين مرحله مقدار زيادي پپسين و اسيد ترشح مي شود. ترشح موکوس نيز زياد مي گردد و بدين سبب جدار معده در برابر ترشح اسيد بهتر و زيادتر حفاظت مي شود، عجب تر آنکه در مرحله مغزي معدي، مرحله مغزي لوزالمعده اي هم وجود دارد که با يکديگر همزمانند و ترشحات ذخيره مي شود تا غذا وارد روده کوچک شود و به کار آيد پس نگاه به غذا يک عامل تحريکي آغاز ترشحات است.

26) به غذايت بنگر که:

بعضي از علما کلمات حلال، طيب و از جمله کلمه (ازکي طعاما) را در قصه اصحاب کهف قرآن ديده؛ اظهار مي دارند منظور تطهير واقعي مال است به وسيله اخراج حقوق الله که همان حقوق مستمندان است و با اين مطلب مي توان توجه اسلام را به يک اصل گرانمايه اجتماعي به خاطر آورد.



طبقه بندی: قرآنی  

دو شنبه 4 خرداد 1391 |

روانپزشکي در رکاب ايمان

 روانپزشکي در رکاب ايمان

(إنَّمَا المُومِنُونَ الّذِينَ ءامَنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَم يَرتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَموالِهِم وَ أنفُسِهِم ِفي سَبِيلِ الله اُولئكَ هُمُ الصَّادِقُونَ))حجرات/15)

(مومنان واقعي تنها كساني اند كه به خدا و پيغمبرش ايمان آورده اند، سپس هرگز شك و ترديدي به خود راه نداده اند، و با مال و جان خويش در راه خدا به تلاش ايستاده اند و به جهاد   برخاسته اند. بلي آنان، در ايمان خود درست و راستگويند).

استاد سيد قطب شهيد اسلام (عليه الرحمه) در تفسير اين آيه در كتاب «في ظلال القرآن» مي گويد: پس ايمان عبارت است از باور و تصديق قلبي به خدا و رسولش.

ايمان، در يك كلمه، ضرورت زندگي انسان است. ايمان، يگانه عنصري است كه جان و روان انسان را يكپارچه تغيير مي دهد، و به گونه ديگري درمي آورد، در قالب جديدي مي ريزد و اهدافش را به كلي دگرگون مي سازد. براي بسياري از روانپزشكان با تجربيات مكرر معلوم گرديده است كه ايمان به خدا و آخرت از بزرگ ترين داروهاي مؤثر براي ريشه كن كردن بيماريهاي رواني است. بسياري از آنان براي درمان بيمارانشان از دين استمداد كرده و بهترين موفقيت ها را كسب نموده اند و شرح كارشان را در رساله ها و مقالات و كتاب ها نوشته و براي مردم منتشر كرده اند. شايد بهترين نمونه اي كه هم اكنون مي توان مثال زد روانپزشك مشهور آمريكايي دكتر «هنري لانگ» است كه روزگاري به دين موروثي خويش كافر گرديد و همه اعتقادات قديمي اش را درست مانند كسي كه نعلين خودش را از پاي در مي آورد، از خودبركند. چندين سال در الحاد بسر برد و نه به خدا ايمان داشت و نه به آخرت. وي اين كار را بنام «علم» كه آن را در ستيز با «دين» مي ديد، يا دست كم فكر مي كرد كه آن را حمايت و تأييد نمي كند، انجام داد. به گفتة وي علم    نمي تواند وجود خدا را اثبات كند، چنان كه نمي تواند وجود نداشتن او را هم ثابت كند. اين مرد كه علم او را فرسنگ ها از دين دور كرده بود، بار ديگر از راه علم به سوي دين بازگشت و شرح ماجراي خودش را در كتابي منتشر كرد. مردم چقدر كم اطلاعند نسبت به روانشناسي!. علمي كه از نظر دقت به همان مراحلي رسيد ه است كه شيمي و علوم طبيعي از يك قرن پيش به آن مراحل   رسيده اند. براي مثال تقريباً همه آن كساني كه ميليونها دلار در مطالعات مربوط به موسيقي هزينه مي كنند، راجع به اهميت و دقت تست «سيشور» كه براي كشف استعداد موسيقي فطري در وجود انسان تهيه شده است، چيزي   نمي دانند و مثالهاي ديگر.بهبود قابل ملاحظه اي در توانايي روانشناسان در جهت درك شخصيت، و تكامل بخشيدن و پيشرفت دادن آن، در پرتو تستي كه مثال زديم و بكار گرفتن آنها در درمان بيماران با درمان هاي پزشكي، پديد آمده است. تنها تست اندازه گيري  و ارزيابي شخصيت در سال 1935م بر روي نيم ميليون نفر در درمانگاهها و مدارس ايالات متحده آمريكا اجرا گرديد. اين شاخه از روانشناسي است كه كشفيات و دستاوردهايش به دگرگوني اعتقادات ديني مي انجامد. مركز كاريابي و اشتغال بيكاران در شهر نيويورك يك تست رواني را بر روي 15321 نفر مرد و زن بيكار در مدت حداكثر شانزده ماه اجرا كرد، و در پرتو همين تستها توانستند همة آن افراد را در چرخه هاي متناسب با اوضاع و احوالشان به كار بگمارند، يا آموزش مورد علاقة آنان را در اختيارشان بگذارند تا براي حرفه مطلوبشان آماده شوند. از اين تستها ما يك نتيجه بسيار مهم گرفتيم، هر چند كه در گزارش نهايي قيد نگرديد، و آن اين بود كه: كساني كه به دين پايبند هستند يا به معبدي رفت و آمد دارند، نسبت به كساني كه دين ندارند يا با هيچ معبدي سر و كار ندارند، از شخصيتي به مراتب نيرومندتر و با ارزش تر برخوردارند. مطلب را كمي وسيع تر مي كنيم و به دين برمي گرديم طبق تعريف هايي كه از دين شده، دين عبارت است از اينكه: تعاليم آسماني را گرانبهاترين گنجينة حقايق هستي بدانيم، و بدانيم كه كتاب هاي آسماني در نشانه گيري حقايق، از همة علوم كه در كنار يكديگر فراهم آيند، دقيق تر است. بنابراين ديني كه ما از آن سخن مي گوئيم «پناهگاه ضعيفان» نيست، «سلاح نيرومندان» است. ابزار كار آمد و كاربر زندگي است كه انسان را بر  مي انگيزد تا سرور جهان پيرامون خود شود، و بر آن تسلط يابد، نه آنكه طعمة جهان پيرامون خود و غلام حلقه به گوش آن باشد. فيلسوف مشهور، فرانسيس بيكن حق مطلب را ادا كرده است آنجا كه مي گويد: بخش اندكي از فلسفه، عقل انسان را به الحاد و دين ستيزي مي كشاند، اما تعمق  و ژرف نگري در فلسفه علي القاعده بايد انسان را به دين باز گرداند. جاي شگفتي نيست، اگر ببينيم دانشمندان بزرگي كه با زندگي رواني انسان سروكار دارند، چه بصورت فلسفي و نظري، و چه بصورت درماني و پزشكي، گرايش و اعتصام خويش را به عروة الوثقي (دين) اعلان كنند، و با صداي بلند مردم را به سوي دين فرا خوانند. «ويليام جيمز‌» روانشناس مشهور كه با نظريه اصالت عمل (پراگماتيسم) خويش شهرت يافته است،مي گويد: ميان ما و خدا پيوند ناگسستني برقرار است. اگر ما خودمان را تحت اشراف خداي سبحانه و تعالي قرار دهيم، همه آرزوها و خواسته هايمان تحقق خواهد يافت. همچنين مي گويد: ايمان، از جمله نيروهايي است كه ناگزير بايد در اختيار انسان باشد تا آدمي را در زندگي مدد برساند و فقدان ايمان، هشدار دهندة شخص ناتوان مانده از درگيري بازندگي است. زماني كه ويليام جيمز استاد فلسفه دانشگاه هاروارد بود؛ گفت: بهترين درمان نگراني، بي شك، ايمان است. روانپزشكان درك مي كنند كه ايمان نيرومند، و گرايش به دين و نماز است كه مي تواند نگراني ها، ترس ها و پراكندگي هاي عصبي را مقهور گرداند و بيش از نيمي از بيماري هايي كه دچار آنها هستيم را شفا دهد. سخنگوي آنان دكتر «بريل»مي گويد: انسان ديندار راستين، هرگز دچار بيماري رواني نمي شود! روانپزشكان به ما توصيه مي كنند كه ديندار باشيم تا از آتش دوزخي كه در همين زندگي دنيا برافروخته شده است در امان بمانيم ـ زخم معده، ضعف اعصاب، ديوانگي وـ كارشناسان و متخصصان بيماريهاي رواني، امروزه سلاحي كار آمدتر و مؤثرتر براي درمان بيمارانشان از دين و ايمان به خدا و چشم دوختن به بارش رحمت آسماني،  و گرويدن به عنايت الهي و پناهنده شدن به نيروهاي بي پايان آفريدگار هنگامي كه هر نيروي ديگري جز نيروي او آشكارا در مي ماند، نمي يابند.نخستين تجربه در بيمارستاني واقع در شهر نيويورك انجام پذيرفت. اين بيمارستان به تبهكاراني كه در اثر ابتلا به بيماريهاي رواني مرتكب جرم شده اند اختصاص داشت. تجربه از اينجا آغاز شد كه «دين» را به عنوان يك وسيله براي درمان بيماران، در كنار شوك هاي الكتريكي كه به سلولهاي مخ بيماران مي دادند، و داروهاي مسكّن و آرامبخش اعصاب، به كار گرفتند. نتيجه چمشگير بود بيماراني كه درمانشان نزديك به محال مي نمود، از دنياي ديوانگان به دنياي عاقلان انتقال يافتند و بيماراني كه فجيع ترين جنايت ها را مرتكب شده بودند، و به كلي فاقد اراده بودند، بر اراده و انديشه و رفتار خودشان تسلط پيدا كردند و اشك ندامت برگونه هايشان باريد، و يكپارچه اميدوار به رحمت آسماني و خداوندي شدند.

دانشمندان تسليم شدند. دست هايشان را به سوي آسمان بلند كرده به ضعف خودشان اعتراف مي كردند و به جهانيان اعلام مي كردند كه دانش به سوي ايمان دعوت مي كند. كار به روانپزشكان هم پايان نپذيرفت؛ پزشكان ديگر هم به اين نتيجه رسيدند كه اگر ايمان پزشك و ايمان بيمار دست به دست يكديگر بدهند، ديگر ترديدي نيست در اينكه زمان درمان كوتاه مي گردد و بهبودي بيمار و عافيت يافتن او نزديك مي شود. دكتر «بول ارنست ادولف» استاديار تشريح در دانشگاه سنت جونز و عضو جمعيت جراحان آمريكايي مي گويد: من دريافته ام كه وظيفه دارم معلومات پزشكي و جراحي خودم را در كنار ايمان و معرفت خودم به خدا، روي بيمار پياده كنم.

انسان ديندار راستين، هرگز دچار بيماري رواني نمي شود!

آن تحصيل كرده هايي كه در گوشه و كنار ميهن ما، به هيچ صدايي به جز صداهايي كه غرب به گوششان مي رسد، گوش فرا نمي دهند، بيايند و اين سخنان را بشنوند. شگفت اين است كه اين فريادها از كشوري برخاسته است كه از نظر پيشرفت هاي علمي و ثروت مادي و رفاه اقتصادي، در مقايسه با كشور هاي ديگر طراز اول است و در اوج قرار دارد. دانشمندان اين سرزمين چنان كه ديديم مناديان ضرورت گرايش به ايمان شدند؛ هم براي پيشگيري و هم براي درمان، هم به عنوان توشه و هم به عنوان اسلحه، هم هدايت و هم نور، هم همراه و هم دليل راه! پس بيائيد براي هميشه و با تمام توان، بدور بيندازيم، آن افسانة دروغين بزرگي را كه هنوز هم اين سوي و آن سوي، توسط انسانهاي چشم و گوش بسته و كوردل بازگو مي شود، كه «دانش با ايمان در تناقض است» يا «بشر مي تواند از ايمان بي نياز گردد» هيهات، هيهات، از آن ادعاهايي كه مي كردند.



طبقه بندی: قرآنی  

دو شنبه 25 ارديبهشت 1391 |

حس بویایی و ساختار آن

 

از جمله نعمتهای خداوند که کمتر متوجه آن می‌شویم حس بویایی است. دانشمندان بین حس بویایی و بینایی مقایسه‌ای کرده‌اند؛ چشم جز به کمک یک واسطه که نور است کار نمی‌کند؛ اما بینی هیچ نیازی به واسطه ندارد؛ چراکه انسان شب و روز، در نور شدید یا در تاریکی شدید حس بویاییش کار می‌کند و نمی‌خواهد بین انسان و شیء آن گونه که در شنوایی لازم است، اتصال و برخوردنزدیک و مستقیمی وجود داشته باشد. به همین خاطر گفته‌اند : بویایی یک محدوده‌ی امنیتی بسیار گسترده را برای شخص فراهم می‌کند، بدین صورت که وقتی خوابیده باشد بوی گاز را در خانه احساس می‌کند؛ نه صدایی هست نه نوری، و نه برخورد مستقیمی. همچنین هنگامی که در اتاق خواب است و گاز آشپزخانه باز است، درها نیز بسته است، تاریکی شدید حکمفرماست، هیچ صدایی و هیچ برخورد مستقیمی هم نیست، با این حال بو را حس می‌کند و بیدار می‌شود و گاز را می‌بندد. این چنین حس بویایی یک دایره‌ی گسترده‌ای از امنیت و آسایش برای انسان ایجاد می‌کند.

چه کسی می‌تواند باور کند که در بینی‌اش صد میلیون سلول عصبی مخصوص حس بویایی وجود دارد؟ این سلول‌های عصبی همه در استخوان بالایی بینی در محدوده‌ای دویست و پنجاه میلیمتری انباشته شده است. این سلولهای عصبی که شمار آن حدود بیست میلیون است چیزی بیشتر از هفت مژه دارد و بر روی این مژه‌ها یک مایع مخاطی حاوی مواد مذاب روغنی هست که در مواجهه با بو واکنش شیمیایی از خود نشان می‌دهد واز این عکس‌العمل شکل هندسی مشخصی بنابر طبیعت بو (مطبوع یا نامطبوع بودنش) تشکیل می‌شود. برای نمونه هنگام به مشام رسیدن بوی گل شکل هندسی که مژه‌ها به خود می‌گیرد، شبیه کلید است و هنگام شنیدن بوی موردپسند، مژه‌ها به شکل مستطیل یا به شکل حوض شنا در می‌آید. این چنین کنش و واکنش شیمیایی بو و مژه‌های بویایی دارای ویژگی مذاب رد و بدل می‌شود، و شکل هندسی به دست آمده، از راه عصب بویایی که در سقف‌بینی جای دارد، پیامی به مرکز بویایی در مغز می‌فرستد، مغز نیز می‌تواند ده هزار بو را نه تنها از هم تمییز دهد؛ بلکه آن را شناسایی کند؛ زیرا در مغز یک حافظه‌ی بویایی وجود دارد که هرگاه بویی را احساس کند؛ مژه‌ها واکنش نشان می‌دهد و شکل هندسی مناسب به خود می‌گیرد و بلافاصله پیام را به مغز ارسال می‌دارد، مغز که نمونه‌ی ذخیره‌ شده‌‌ی ده هزار بو در حافظه‌ی مخصوص دارد، یکی‌یکی بوی رسیده را بر همه‌ی بوهای موجود می‌گذارد تا آنها را با هم تطبیق دهد، و نتیجه می‌گیرد که مثلاً این بوی یاسمن، آن بوی گل یاس است، و آن یکی بوی زنبق. تمام این فعل و انفعالات دریک چشم بر هم زدن انجام می‌شود.

دانشمندان می‌گویند این مژه‌ها خاصیت‌های بسیاری دارند؛ می‌توانند در کمترین تمرکز نیم میلیونم میلی‌گرم در یک سانتیمتر مکعب بو را احساس کند. وقتی بو را دریافت کرد به مغز می‌برد و مغز آن را شناسایی می‌کند و می‌گوید این فلان بویا بوی فلان چیز است.

انسان ابزارهایی در اختیار دارد که با آن محیط بیرون را می‌شناسد؛ مثلاً با چشم کار دیدن را انجام می‌دهد، اما چیزهایی هست که وقتی انسان در داخل خانه یا در اتومبیل است چشم نمی‌تواند آن را ببیند. ولی گوش سروصدای آن را (در صورت داشتن) می‌شنود. بنابراین شنیدن یک کانال دفاعی دیگر است، و چیزهایی نیز هست که نه می‌تواند آن را ببیند و نه صدایی از آن بشنود؛ مثلاً اگرموشی در خانه بمیرد، چه جوری از وجود آن خبر‌دار می‌شود؟ بی‌گمان از روی بوی آن. پس در واقع این از فضل و بخشش خداوند بر انسان است که از طریق بو امکان شناسایی محیط اطراف و احساس وجود چیزی در آن را برای او فراهم کرده است.

یک میلیون سلول که هر کدام هفت مژه دارد و بر روی مژه‌ها یک مایع مخاطی حاوی مواد مذاب روغنی هست که در رویارویی‌ با بوها واکنش شیمیایی از خود بروز می‌دهد، و در نتیجه‌ی آن واکنش، شکلی هندسی پیدا می‌کند که پیامی به مغز می‌فرستد و مغز ده هزار بو را ازهم باز می‌شناسد؛ بوی موردنظر بر تمام نمونه‌های بوهای موجود در مغز می‌گذرد تا آن را شناسایی کند و سپس بگوید این فلان بو است.

تراکم بو با مقدار نیم میلیونم میلی‌گرم در سانتیمتر مکعب برای به مشام رسیدن آن کافی است. در سر سگ صد میلیون پایانه‌ی عصبی بویایی وجود دارد و در کل توان بویایی بعضی از حیوانات یک میلیون برابر توان بویایی انسان است. مثلاً پروانه‌ی ماده از فاصله‌ی نیم مایلی از طریق بویایی و پخش کردن بوهایی شیمیایی از خود، پروانه‌ی نر را فرا می‌خواهد، و زنبور عسل بوی شیره‌ی گلها را از فاصله‌ی بسیار دور بیشتر از ده‌ها کیلومتر احساس می‌کند و نیز از همان فاصله بوی کندویش را می‌شنود. پشه بوی عرق انسان را از فاصله‌ی شصت کیلومتری احساس می‌کند. پس پاک و منزه است پروردگار که این حس را که مایه‌ی امنیت و کرامت انسان است، در وجودش نهاده است.



طبقه بندی:  قرآنی  
برچسب ها: حس بویایی-خدا 

دو شنبه 25 تير 1391 |

جنین‌شناسی یکی از اعجاز قرآن

آیه 12 و 13 سوره مؤمنون از دلایل اعجاز علمی قرآن می‌باشند که می‌فرماید :

 

?و لقد خلقنا الانسن من سُللهٍ مِنْ طین* ثمَّ جعلنه نطفهً فی قرارٍ مّکین ?

«ما انسان را از عصاره‌ی از گِل آفریده‌ایم * سپس او را به صورت نطفه‌ای در آواره و آنرا در قرارگاه استوار جای داده‌ایم».

در حروف عطف دقت نمایید که قرآن می‌فرماید :

?ثم جعلنه فی قرارٍ مکین ?

و قرار مکین همان رحم است،

?ثمَّ خلقنا النُطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنا العَلَقَهَ مُضْغَهً ?

و در دنبالة آن با حرف فاء [عاطفه] عطف می‌گردد و می‌فرماید :

?فخلقنا المضغهً عِظماً فَکَسَوْنا العِظمَ لَحماً ?(مؤمنون : 14)

از علقه تا مضغه و نیز از مضغه [پارچه گوشت] تا عظام [استخوان] و از عظام تا لحم [گوشت] با فاء عطف شده است، اما از نطفه تا علقه [زالو] به حرف «ثُمَّ عطف شده است، با علم به اینکه حرف ثمّ در عطف [زبان عربی] برای ترتیب همراه با تأخیر می‌باشد، اما حرف فاء عطف برای ترتیب و دنبال آمدن [سریع] می‌باشد.

جدیدترین مطلب در علم جنین‌شناسی اینکه بین مرحله نطفه و علقه فتره‌ای افزون بر دو هفته وجود دارد به طوری که جنین در این فتره به کندی رشد می‌نماید، چون این مرحله مرحلة رخنة نطفه در دیواره رحم می‌باشد، و جنین رشد نمی‌نماید اما طریق‌های جذب غذا از رحم مهیا می‌گردد.

و جنین در این مرحله همچون دایره‌ای متشکل از سلول‌های منظم که بر شکل دو صف متوازی سازمان‌یافته‌اند، خداوند این مراحل کُند از اول و دوم و سوم لقاح را با حرفِ ثُم از آن تعبیر و عطف نموده است، اما از علقه تا مضغه را با حرف فای عطف بیان نموده است، و می‌فرماید :

?فخلقنا المضغهً عِظماً فَکَسَوْنا العِظمَ لَحماً ?

و در مرحله واحده‌ای که همان مرحله، علقه‌ای جنین باشد، با حرف عاطفه ثم آنرا بیان می‌نماید، و می‌فرماید :

?ثمَّ خلقنا النُطْفَهَ عَلَقَهً ?

در خلال دو هفته این تخم لقاح شده که به صد سلول افزایش یافته است به رشد روی نمی‌آورد، بلکه به تمکین و حفظ خویش از جداره رحم روی می‌آورد لذا رشد آن کُند می‌گردد، و قرآن از حقیقت علمی با حرف عطف ثُمَّ از آن تعبیر می‌نماید، و می‌فرماید :

?و لقد خَلَقْنَا الاِنْسنَ مِنْ سُللَهٍ مِنْ طِینٍ* ثمَّ جَعَلْناهُ فی نطفهً قَرارٍ مّکِینٍ* ثُمَّ خلقنا النُطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنا العَلَقَهَ مُضْغَهً* فخلَقنا المضغهً عِظماً فَکَسَوْنا العِظمَ لَحماً ثُمَّ اَنشأنهُ خَلْقاً ءاخَرَ فَتَبارَکَ اللهُ أحْسَنَ الخَلِقینَ?[1](مؤمنون : 12-14)

این سخن پروردگار جهانیان است، این سخن خالق هستی است، و آیات اعجاز قرآن تمام شدنی نیست، هر اندازه علم پیشرفت نماید جلوه‌ای از جلوه‌های اعجاز قرآن ‌کشف و آشکار می‌گردد.

 


 


[1]- انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم * سپس او را به صورت نطفه‌ای در قرارگاه استوار قرار دادیم * سپس نطفه را به لخته خونی و آنرا به تکه گوشتی بدل نمودیم * و تکه گوشت به استخوان تبدیل نمودیم و استخوان را با گوشت پوشانیدم. سپس، آنرا آفرینش جدیدی می‌بخشیم، والامقام و مبارک خداوند است که بهترین سازندگان است.

  



طبقه بندی: قرآنی  

دو شنبه 12 تير 1391 |

نزول قرآن

 نزول قرآن

 

خدای تعالی در قرآن می‌فرماید:

(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ... (١٨٥)(بقره / 185)

«ماه رمضان [همان ماه‏] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى‏] كه مردم را راهبر، و [متضمّن‏] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان‏] تشخيص حق از باطل است‏»

و در جای دیگری می‌فرماید:

(إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ (٣)(دخان / 3)

«كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كرديم، ما همواره انذار كننده بوده‏ايم. »

و همچنین می‌فرماید:

(إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (١)) (قدر / 1)

«ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كرديم‏»

بین این آیات تعارضی وجود ندارد و همه می‌رسانند که قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است زیرا منظور (لیلة مبارکة) لیله القدر است و (شهر رمضان) مشتمل بر آن است.

اما ظاهر این مفهوم با واقع عملی نزول قرآن در تعارض است چون همه‌ی قرآن در شب قدر نازل نشده و در طول 23 سال نبوت رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  فرود آمده است، لذا دانشمندان در توجیه این آیات دو گرایش اساسی دارند.

1-اکثر آنان می‌گویند قرآن دارای دو نزول است:

الف : یک نزول در شب قدر انجام گرفته و قرآن از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل شده است.

ب : و نزول دوم که بر اثر حوادث و وقایع و مناسبات بوده از آسمان دنیا به زمین است. و مقصود از این آیات نزول اول می‌باشد.

2- و بعضی از محققان می‌گویند: مقصود از این آیات ابتدای نزول قرآن است یعنی برای اولین بار اولین قسمت قرآن در شب قدر نازل شده سپس بر اثر حوادث و وقایع و مناسبات استمرار یافته است، زیرا شرف لیلة القدر به نسبت بشر در آن است که قرآن بر خود آنان نازل شود.

نظریه‌ی دیگری نیز وجود دارد که تقریبا تلفیقی از این دو قول است، و می‌گویند: در طول 23 سال در شب قدر هر سال مقداری از آیات به آسمان دنیا فرود می‌آمده است که در آن سال قرار بوده است بر رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  نازل شود، یعنی قرآن در 23 لیلة القدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا و در طول 23 سال از آسمان دنیا به زمین نازل شده است. و چنانکه معلوم است این نظریه، اجتهادی است و دلیلی ندارد.

نزول منجّم قرآن

مقصود از منجم، نزول قرآن به صورت قسمت قسمت است، و کلمه منجم اسم مفعول از تنجیم به معنای چیزی را منوط به طلوع و غروب ستاره کردن است.

چنانچه از تاریخ معروف زندگی رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  به طور قطعی دانسته می‌شود آن است که قرآن یکدفعه برایشان فرود نیامده است چنانکه خداوند عزوجل در قرآن اعتراض کفار را بر این امر نقل می‌کند:

(وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ... (٣٢)) (فرقان / 32)        

«و كافران گفتند: چرا قرآن يكباره بر او فرو فرستاده نشد؟»                   

حکمت نزول منجم قرآن

خداوند عزوجل در نزول پراکنده‌ی قرآن صلاح و حکمتهایی قرار داده که در غیر آن صورت ممکن نبود به چنین اهدافی دست یافت.

1- تقویت قلب رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  :

خداوند بواسطه‌ی نزول تدریجی قرآن قلب پیامبر را در برابر مشکلاتی که از سوی مشرکان بر او تحمیل می‌شد تقویت می‌کرد رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  در برابر این مشکلات با اطمینان خاطر می‌ایستاد چون یقین داشت خدا او را تأیید و تقویت می‌نماید، و قرآن به صراحت این معنا را بیان فرموده است:

(... كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ... (٣٢)) (فرقان / 32)

«اين بخاطر آن است كه قلب تو را بوسيله آن محكم داريم‏»

2- آسان ساختن حفظ قرآن: چنانکه می‌دانیم رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  با حکمتی که خداوند عزوجل؛ در مورد شخصیت ایشان و دفع تهمت از حریم مقدسشان در نظر داشته است، خواندن و نوشتن نمی‌دانستند لذا اگر قرآن یکباره نازل می‌شد حفظ آن میسر نبود، و در اشاره به این مطلب در ادامه آیه‌ی مذکور آمده است (...وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا)

3- تحدی و اعجاز: هنگامی که مشرکان و یا اهل کتاب به ادعای خود مشکلاتی غیرقابل حل پیش پای رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  می‌گذاشتند و با سؤالات و مجادلات خود قصد تحریج او را داشتند آیات قرآن با جوابهای کوبنده و دندان شکن خود نازل می‌‌شد. درباره‌ی این موضوع قرآن چنین می‌فرماید:

(وَلا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا (٣٣)) (فرقان / 33)

«آنان هيچ مثلى براى تو نمى‏آورند مگر اينكه ما حق را براى تو مى‏آوريم، و تفسيرى بهتر (و پاسخى دندان شكن كه در برابر آن ناتوان شوند)»

4- تدرج در تشریع: همانطوری که در بحثهای گذشته اشاره شد خیلی از احکام قرآن سیر تدریجی و تکاملی داشته‌اند، و در بعضی موارد حکمی از حالتی به حالتی دیگر عوض شده و احکامی منسوخ و احکامی ناسخ گشته است، اما اگر قرآن یکدفعه نازل می‌شد نه چنین معنایی محقق بود، و نه تعارضی که در این حالت بین آیات مختلف وجود داشت، قابل فهم بود.

5- دلالت بر صدق رسول‌الله صلي الله عليه و سلم  که قرآن از نزد خداوند؛ عزوجل است زیرا هیچ کتابی نمی‌توان یافت که مؤلفش جملات و موضوعات آن را در مدت زمانی طولانی تهیه کند و یکنواخت و قوی و یکدست باشد چون هر انسانی در طول زندگی خود سیر تکاملی دارد و در نتیجه آثارش نیز یکسان نخواهد بود، حال آنکه قرآن یکنواخت است، و تهمت اینکه ساخته‌ی یک انسان باشد از آن دور است.

به نقل از كتاب علوم قرآن، تألیف : عبدالکریم أحمد محمّدی



طبقه بندی: قرآنی  

دو شنبه 15 خرداد 1391 |

سیمای بِسْمِ اللّه

تفسیر : بِسْمِ اللّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ

ترجمه آیه :  

به نام خداوند بخشنده ى مهربان

نکته ها:

 در میان اقوام و ملل مختلف ، رسم است که کارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه ى آنهاست ، شروع مى کنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس ‍ اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل مى کنند. گاهى به نام بت ها وطاغوت ها وگاهى با نام خدا و به دست اولیاى خدا، کار را شروع مى کنند. چنانکه در جنگ خندق ، اوّلین کلنگ را رسول خداصلّى اللّه علیه و آله بر زمین زد.




ادامه مطلب

طبقه بندی: قرآنی  

یک شنبه 24 ارديبهشت 1391 |

عاقبت دكتاتورها و ظالمينى كه پس از سالها ظلم و ستم پا به فرار مي نهند:

 

خداوند متعال در سوره انبياء مي فرمايد:

" فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ (12) لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَىٰ مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ (13) قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ (14) فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ (15) "

" آنان هنگامي كه عذاب ما را احساس كردند ، ناگهان پاي به فرار گذاشتند ( و براي نجات خويش همچون چهارپايان به اين سو و آن سو گريخته‌اند ) (12) ‏( امّا به عنوان تمسخر و استهزاء بديشان گفته شده است: ) نگريزيد و باز گرديد به سوي زندگاني پرناز و نعمتي كه در آن بسر مي‌برديد (و به سوي كاخها و قصرهاي پرزرق و برق تان) تا شما مورد پرسش قرار گيريد (13) مي‌گويند : واي بر ما! ما ستمگر بوده‌ايم (و با كفر ورزيدن، بر خود ستم كرده‌ايم ، و هم اينك به آتش مي‌سوزيم) (14) ‏پيوسته اين، فرياد ايشان خواهد بود ( و « واي بر ما » را تكرار مي‌كنند ) تا اين كه آنان را درويده و فرو افتاده مي‌نمائيم ( و ايشان را از پاي مي‌اندازيم و هلاكشان مي‌سازيم ) .‏"



طبقه بندی: قرآنی  

جمعه 15 ارديبهشت 1391 |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
ثقلین

.شتاب کن که زود هم دیر است.
پست الکترونیک

پروفایل مدیر وبلاگ

 

موضوعات

قرآنی

روایات و احادیث

عهدین

شیطان پرستی

داستانی

 

مطالب اخیر

sms

هر روز یک آیه با تفسیر / هیچ مکانی فاقد حضور خداوند نیست!

معلم نمونه درآموزه های قرآنی

یا ابا صالح ادرکنی)عج(

چگونه امام زمان را در عمل یاری کنیم؟

قرآن، بهار، امام زمان)عج(

جملات واقعاَ...

ازدواج در چه سنی مناسب است؟

تکرار در قرآن

مبانی منشور وحدت اسلامی

انسان کامل به روايت قرآن

... بیا ...

فلسفه حجاب در اسلام چیست؟

نگاه اسلام به آشنایی بین دختر و پسر پیش از ازدواج چیست؟

دروغ

عوامل اصلی انجام گناه چیست؟

امام مهدی (عج) در قرآن

فشن اسلامي

لبیک یا حسین یعنی ..... (سید حسن نصر الله )

 

برچسب ها

قرآن (4)  مهدی موعود (2)   مائده (2)  گناه (2)  بی نقطه (2)   علی (2)   نهج البلاغه (2)  خوش آمد گویی (2)   سوره (2)   نساء (2)  لوازم ضروری برای یک جوان موفق (2)  خورشید (2)   ماه (2)  مغز (2)   قرآن (2)  

آرشیو مطالب

مرداد 1393

دی 1392

آبان 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

دی 1391

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

فروردين 1391

 

نویسندگان

ثقلین

محمود خراشادی

کاظم عباسی

مصطفی داورنژاد

محمد اسمعیلی

محمد کاظم غفاری نژاد

مجید روشن

صادق

محمد حسن پور

جواد صادقی

محسن توسلی

حسن ذوقی

محسن سالاری

قدرت رستمی

علی اکبر خزاعی عرب

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فوز و آدرس fowz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

مدیریت وبلاگ فوز

ع.ش.ک





پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

قالبهای مذهبی وبلاگ

جوانان ایرانی

طاووس اهل بهشت

ردیاب خودرو

 

دانشنامه مهدویت

پیوندهای روزانه

حمل ماینر از چین به ایران

حمل از چین

پاسور طلا

الوقلیون

 

امکانات جانبی

RSS 2.0

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 46171
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


فوز

آپلود عکس
مداحان
IS

 

 
 

لوگوی دوستان

 

مرجع قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin